عامل اول: عدم شناخت دين
كساني كه فهم درست از آموزههاي دين و معارف الهي ندارند چگونه ميتوانند به معرفت امام و حجت الهي برسند و از فيوضات معنوي امام بهره ببرند، لذا در روايتي از امام صادق(علیه السلام) چنين آمده است:«لا خير في من لا يتفقّه من اصحابنا؛[1] هرگاه از ياران و اصحاب ما هر يك عميقانه به مسائل دين ننگرد خيري در او وجود ندارد». البته منظور حضرت فقاهت مصطلح نيست بلكه منظور حضرت فهم درست و روشن در آموزههاي دين است، زيرا همه نميتوانند فقيه باشند لذا از اين عبارت امام صادق(علیه السلام) ميتوان فهميد بيشترين خسارت و زيان عدم شناخت دين است، و اين امر نه تنها باعث خسارت فردي نيست بلكه جهالت و ناداني در امور دين براي جوامع ديني خسارت جبران ناپذيري را به همراه دارد و ائمه علیهم السلام همواره از اين افراد نادان و سطحينگر بيشترين نگراني را داشتند،[2] آنان كسانياند كه هم به خود ضرر و زيان ميرسانند و هم به اهداف وجود مقدس ائمه علیهم السلام. نمونهاش را ميتوان در توقيع امام عصر)عجل الله تعالی فرجه الشریف) به محمد بن علي بن هلال كرخي دريافت. آنجا كه ميفرمايد: «يا محمد بن علي قد آذانا جُهلاء الشيعه و حمقائهم و من دينه جناح البعوضة ارجح منه
[3]؛ يعني اي محمد بن علي، نادانان شيعه و كمخردان آنان و كساني كه بال پشه از دين آنها برتر و ارزشمندتر است، ما را آزار ميدهند.»
عامل دوم: دنيازدگي
يكي از موانع مهم و جدي در شناخت حضرت، علاقه به دنيا و دلبستگي به مطامع دنيوي است، قرآن كريم در آياتي چند انسان را به اين خطر جدّي توجه داده است:
1. «فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّي عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ[4]؛ تو هم اي رسول از هر كس كه از ياد ما روي گردانيد و جز زندگاني دنيا را نخواست بكلي اعراض كن».
2. «فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُواْ الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَـذَا الأدْنَي وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا…[5]؛ پس از آنكه ـ پيشينيانشان درگذشتند ـ اخلاف و بازماندگانشان كه وارث كتاب آسماني شدند و متاع پست دنيا را گزيدند ـ و هر گناه كه كردند…»
دنيا ميتواند پل سعادت بشر باشد به شرط آنكه با استفاده صحيح و درست آن را به مزرعه آخرت تبديل نماييم منتهي اگر در كنار واژه دنيا، حُبّ به آن افزوده شود، سر منشأ بسياري از بديها و ناهنجاريها در اجتماع خواهد شد و در اين زمينه روايات فراواني وجود دارد كه ذيلاً به برخي از آنان اشاره ميشود:
1. امام صادق(علیه السلام) ميفرمايد: «رأس كل خطيئة حبّ الدنيا؛[6] علاقه به دنيا سر منشأ همه خطاها است.»
2. امام رضا(علیه السلام) ميفرمايد: «اكبر الكبائر حُبّ الدّنيا؛[7] بزرگترين گناه علاقه به دنياست.»
3. امام علي(علیه السلام) ميفرمايد: «حب الدنيا رأس الفتن و اصل المحن؛[8] دلبستگي به دنيا سرمنشأ هر فتنه و ريشه همه بدبختيهاست.»
دهها روايت در اين زمينه نشان آن است كه دنيازدگي بزرگترين آفت و ريشه و اصل هر نوع بدبختي است و متأسفانه در عصر و زمان ما يك آفت فراگير براي خيلي از انسانها شده است، زيرا دنيا براي برخي انسانها همة هستي آنان شده است و چشم و دل آنان را چنان پُر كرده كه راه سعادت و حق را مشاهده نميكنند. حال با چنين وضعيتي چگونه ميشود از انسان دلبسته به دنيا انتظار معرفت امام زمانش را داشت، دنيا همه چيز او شده و غير از مطامع دنيا چيزي را مشاهده نميكند.
عامل سوم: پيمانشكني
يكي از موانع مهم ديگر در شناخت حضرت، همين بيوفايي و پيمان شكستن است. اگر به حضرت معرفت و محبّت داريم بايد اين دو زمينهساز عهد و پيمان و بيعت با امام گردد، زيرا عشق و ولايت بدون عهدهداري و مسئوليت پذيري، هوسي بيش نيست.
«عهد التزام خاص و نوعي تعهدپذيري در مقابل شخص يا كاري است، بايد خود را به وظايفي كه نسبت به امام داريم ملتزم سازيم و با او براي انجام خواستهها و آرمانهايش عهد ببنديم (عهداً) و آن عهد را با اسباب و وسايلي محكم كنيم (عقداً) و در نهايت با او بيعت كرده و دست در دست او نهاده و دل و سر به او بسپاريم (بيعتاً). عهد و عقد و بيعت سه درجه از يك حقيقتاند كه در شدّت و ضعف با يكديگر تفاوت دارند بايد با بازخواني و تجديد عهد در هر پگاه و بيعتي تا هميشه، هم اراده و انگيزة خود را قوي كرد و افزايش داد و هم از غفلتها و سستيها جدا شد و فاصله گرفت».[9]
انساني كه نسبت به امام زمانش تعهدي ندارد چگونه ميتواند منتظر باشد، و انتظار بدون عهد و پيمان، انتظار نيست. اهميت عهد و پيمان تا جايي مهم است كه امام سجاد(علیه السلام) به اباخالد اينگونه ميفرمايد:
«يا ابا خالد لتأتينّ فتن كقطع الليل المظلم لاينجو اِلّا من اخذ الله ميثاقه اولئك مصابيح الهدي و ينابيع العلم ينجيهم الله من كل فتنة مظلمه…؛[10] اي ابا خالد، فتنههايي هم چون شب تار فراخواهد رسيد، تنها كساني از آن فتنهها نجات خواهند يافت كه خداوند از آنان پيمان گرفته باشد، آنان چراغهاي هدايت و چشمههاي علم هستند و خداوند آنها را از هر فتنة تاريكي نجات خواهد داد.»
امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به مسأله عهد و پيمان توجه فراوان دارد به طوري كه از يارانش در زمان ظهور پيمان خواهد گرفت بر اينكه: «مسلماني را دشنام ندهند؛ حريمي را هتك نكنند؛ به خانهاي هجوم نبرند؛ كسي را به ناحق نزنند…»[11] حال كسي كه بر سر عهد و پيمان خود استوار باقي نماند چگونه ميتواند ادعاي منتظر بودن نمايد. چگونه ميتواند سرانجام او به راه نجات ختم شود؟ و اين با حرف زدنها بدست نميآيد بلكه بايد در ميدان عمل بر عهد و پيمان خود باقي باشي تا لايق او شوي، وگرنه حرف از انتظار زدن لافي بيش نيست.
عامل چهارم: گناهكاري
يكي ديگر از موانع معرفت و درك فيوضات معنوي امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) گناه و معصيت است، انساني كه ميخواهد در طريق معرفت امام قرار گيرد بايد تلاش كند رفتار و كردارش مورد قبول حضرت واقع شود و اصولاً اگر بين امام و مأموم سنخيت نباشد چگونه ميتوان به درك متقابل دست يابيم، فراموش نكنيم امام به وظيفهاش بر اساس روايات عمل ميكند، و اين ما هستيم كه متأسفانه قصور و كوتاهي داريم. حال چاره چيست؟ در پاسخ بايد گفت:
1. براي رسيدن به معرفت بايد خود را همواره در مرأي و منظر امام ببينيم. قرآن كريم ميفرمايد:
«وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَي اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ»[12]؛ اي پيامبر به مردم بگو عمل كنيد ـ و بدانيد ـ كه خداوند و پيامبر و مؤمنان كارهاي شما را ميبينند.» امام صادق(علیه السلام) در تفسير آيه، مراد از كلمه «المؤمنون» ميفرمايند: هم الائمة. يعني خداوند و پيامبران و ائمه ناظر بر اعمال مردم هستند. شاهد بر اين ادعا روايتي از امام رضا علیه السلام ميباشد كه: «و الله ان اعمالكم لتعرض عليّ في كلّ يومٍ و ليلةٍ»[13]؛ به خدا قسم كه اعمال شما هر صبح و شام بر من عرضه ميشود.»
2. اگر انسان گرفتار معصيت الهي باشد و به كردار زشت خود ادامه دهد، خداوند تبارك و تعالي او را از بهرهمندي نعمتهاي خودش بخصوص نعمت ولايت محروم مينمايد، امام باقر(علیه السلام) در اين باره ميفرمايد:
«اذا غضب الله تبارك و تعالي علي خلقِهِ نحّانا عن جوارهم»[14]؛ هرگاه خداوند تبارك و تعالي بر خلقش غضب نمايد، ما را از مجاورت ايشان دور ميدارد.»
و يا امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقيع شريفشان به مرحوم شيخ مفيد ميفرمايند:
«ما را از ايشان چيزي محبوس نكرده است مگر گناهان و خطاهايي كه از ايشان به ما ميرسد و ما آن را ناخوش ميداريم و از ايشان نميپسنديم».[15]
لذا گناه و معصيت عامل مهمي در محروميت از بهرهمندي نعمت ظاهري و معنوي امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
[1]. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج1، ص33.
[2]. خطبه 27 نهج البلاغه (خطبه جهاد) مؤيد اين مطلب است كه حضرت از اين مردم شكوه ميكرد.
[3]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج25، صص266 و 267، نشر مؤسسه الوفاء، بيروت، 1403ق، چاپ دوم.
[4]. النجم/29.
[5]. اعراف/169.
[6]. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج2، ص315، حديث1 و مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج73، ص7.
[7]. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمة، ج سوم، ص294، نشر مكتب الاعلام الاسلامي، سال 1362ه ش.
[8]. همان.
[9]. پورسيد آقايي، سيد مسعود، انتظار 12 و 11، مقاله بيعتي تا هميشه، ص12.
[10]. صافي گلپايگاني، لطفالله، منتخب الاثر، ص386.
[11]. صافي گلپايگاني، لطفالله، منتخب الاثر، ص581.
[12]. توبه/105.
[13]. صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ص319، ترجمه پهلوان، دارالحديث، قم، سال1380.
[14]. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج1، ص343، انتشارات علميه اسلاميه، تهران، بيتا.
[15]. خادمي شيرازي، محمد، مجموعه فرمايشات حضرت بقيةالله(عج)، ص120.
نظرات شما عزیزان: